آیانو، معلم مدرسه ابتدایی در دهه سی زندگیاش، یک روز به یک بار میرود و با زنی به نام آکاری آشنا میشود. در حین گفتگو، جرقههایی بین آنها شکل میگیرد و قبل از اینکه شب به پایان برسد، آیانو حتی برای یک بوسه پیشقدم میشود. آکاری کنجکاو اما گیج است... بهویژه زمانی که متوجه میشود آیانو همسر دارد! هر دو، آیانو و آکاری، به زودی متوجه میشوند که عشق حتی با بزرگتر شدن آسانتر نمیشود.