فیلم ثونایوان
ولایوتام یک devotee است که در یکی از معابد موروگان زندگی میکند. یک روز، سنگ مروارید از مجسمه موروگان گم میشود و ولایوتام متهم میشود و مجبور به ترک محل میشود. او به کویمباتور میرود تا زندگیاش را بگذراند. ولایوتام سپس با پاراماشیوام دوست میشود و با کمک باما به فروش میوه میپردازد. یک روز ولایوتام ۱۰,۰۰۰ روپیه به عنوان دستمزد دریافت میکند. او با مارگاتام ازدواج میکند. هر دو در دو سر متفاوت جهان و ایدئولوژی هستند و بنابراین همیشه روابط دیالکتیکی دارند که مارگاتام را مجبور به پذیرش خداوند میکند. او از این کار امتناع میکند. ولایوتام ناامید میشود و هر دو با یکدیگر صحبت نمیکنند، در این میان مارگاتام فرزندی به دنیا میآورد. متأسفانه، کودک ناتوان به دنیا میآید. مارگاتام که در distress است، از باورهایش خارج میشود و کودک را به تمام معابد موروگان میبرد و به شدت برای او دعا میکند.
پیشنمایش موجود نیست.