دختر جوان
اورگن، یک شهر کوچک نزدیک دریا، در حدود سال ۱۸۷۰. هنری، مردی داغدار که به عنوان راهی برای غلبه بر گذشته نامطلوبش آرزو دارد که موعظه کند، با پیشگام عجیب و غریب ساموئل آلاباستر reunite میشود، که او را استخدام کرده تا در مراسم ازدواجش با پنلوپه گرانبها officiate کند. آنچه هنری نمیداند این است که هر دو باید سفری خطرناک را از طریق بیابانهای غیرقابل سکونت آغاز کنند تا او را ملاقات کنند.