فیلم آبیهای کایلی
چن، یک پزشک مشغول در یک کلینیک کوچک در شهر بارانی کایلی، تصمیم میگیرد تا آرزوی مادر مرحومش را برآورده کند و به سفر برای پیدا کردن فرزند رها شده برادرش میرود. شریک او در کلینیک، یک زن پیر تنها، از او میخواهد تا معشوق سابقش را نیز پیدا کند و عکسی، یک پیراهن و یک کاست موسیقی به او میدهد. در راه، چن از یک شهر مرموز عبور میکند که در آن تمایزات بین گذشته، حال و آینده به نظر میرسد که محو میشوند.