ریکو کامبایاشی یک دانشجوی دانشگاه بود که می‌خواست نویسنده رمان شود. مینامی مازونو یک دانشجوی دانشگاه بود که می‌خواست خواننده شود. آنها در نگاه اول عاشق هم شدند و در حین تحصیل در دانشگاه ازدواج کردند. اکنون، ریکو به رویای خود به عنوان یک نویسنده پرفروش دست یافته است، اما مینامی هنوز به رویای خود به عنوان یک خواننده نرسیده است. مینامی به نوعی از همسرش که مشغول کارش است، احساس بی‌ارتباطی می‌کند. یک روز، یک نظر از ریکو باعث یک بحث بزرگ بین آنها می‌شود. وقتی ریکو صبح روز بعد بیدار می‌شود، متوجه می‌شود که مینامی در هیچ‌جا نیست. او به ناشر برای یک جلسه می‌رود، اما متوجه می‌شود که اکنون به عنوان ویراستار یک مجله ادبی کار می‌کند. به طرز شگفت‌انگیزی، مینامی به عنوان یک خواننده-ترانه‌سرا محبوب فعال است. ریکو از همه چیزهایی که تغییر کرده گیج شده است، اما مشغول می‌شود تا زندگی‌اش را دوباره به دست آورد.