داستان یک شب
پیرو و الیزابتا بسیار یکدیگر را دوست داشتند، با وجود مخالفت والدین او، و سه فرزند داشتند که با هم یک واحد به ظاهر غیرقابل جدایی تشکیل داده بودند. اما وقتی بزرگترین فرزند، فلاویو، در یک حادثه جان خود را از دست میدهد، خانواده از هم میپاشد: الیزابت و پیرو به یکدیگر خیره میشوند و شوخیهای تند و زنندهای رد و بدل میکنند، ناتوان از غلبه بر آن واقعه تراژیک و سرزنش یکدیگر. این دو فرزند باقیمانده، دنیس و سارا، آنها را متقاعد میکنند که کریسمس را در کورتینا دامپتزو، شهری که پدربزرگ و مادربزرگ مادریشان یک کلبه لوکس دارند، جشن بگیرند. این دو کودک یک نقشه دارند که با یک رویداد غیرمنتظره به طور ناگهانی متوقف میشود. تمام دینامیکهای خانوادگی زیر سوال خواهد رفت و همه را برای یک شب طولانی از انتظار و تأمل در مورد گذشته در حالت تعلیق نگه خواهد داشت.
پیشنمایش موجود نیست.