رامون و رامون
در طول قرنطینه COVID-19 در لیما، رامون، مردی همجنسگرا در دهه سی زندگیاش، خاکسترهای پدرش را که از او جدا شده بود، دریافت میکند. از آنجا که نمیتواند مراسم تدفین برگزار کند، تصمیم میگیرد بقایای پدرش را به روستای زادگاهش در میتو بازگرداند. در این مسیر، او با متئو، مسافری جذاب که تحت تأثیر پاندمی قرار گرفته، آشنا میشود. با وجود مقررات منع رفت و آمد، ماسکها و فاصلهگذاری، یک پیوند غیرمنتظره شکل میگیرد. آنها میرقصند، میخندند و به حضور یکدیگر عادت میکنند، نزدیکی آنها با صمیمیت خاموش و امکانهای ناگفته پر شده است. در حالی که به سمت ارتفاعات آند سفر میکنند، رامون نه تنها به متئو بلکه به مواجهه عمیقتری با غم، یادآوری و امید به بهبودی کشیده میشود.
پیشنمایش موجود نیست.