سودا
یک خیاط زیبا در سال 1956 به محلهای از بازماندگان هولوکاست نقل مکان میکند. شایعاتی دربارهٔ گذشتهاش (به عنوان کاپو) محله را تحت تأثیر قرار میدهد، به ویژه شالوم، رهبر و یک مبارز شجاع سابق، که بین عشقش به زن زیبا و تعهدش به جامعه برای افشای گذشتهاش دچار تردید میشود.