سابه
با ناپدید شدن پدرش، سابه تنها مراقب مادرش، شیرین، است که از فلج اندام پایین رنج میبرد و به بیماری قلبی حاد مبتلاست. اگرچه وضعیت شیرین آنها را به هم پیوند میدهد، اما ناامیدی او از شرایطشان اغلب به صورت تلخی و خشم نسبت به دخترش بروز میکند، بنابراین آنها در دنیای جداگانهای زندگی میکنند. وقتی شیرین دچار حمله قلبی میشود، سابه در برابر زمان میدود تا خانهشان را بفروشد، قیمت را کاهش میدهد و حتی به خطر میاندازد که رابطه نوپایش با همکار ارشدش، آنکور — که آرزوی شروع زندگی جدیدی در خارج از کشور را دارد — را برای پرداخت هزینه جراحی قلب مادرش.
پیشنمایش موجود نیست.