مرز
پس از عبور غیرقانونی از مرز برای کار، میگل، پدری سختکوش و شوهر فداکار، به طور نادرستی به قتل همسر یک کلانتر سابق متهم میشود. پس از آگاهی از زندانی شدنش، همسر باردار میگل سعی میکند به او کمک کند و به دست کایوتهای فاسد میافتد که او را به گروگان میگیرند. نارضایتی از تحقیقات اداره پلیس، کلانتر سابق را وادار میکند تا حقیقت مرگ همسرش را کشف کند و شواهد نگرانکنندهای را پیدا کند که میتواند آینده یک خانواده را نابود کند یا دیگری را از هم بپاشد.