یونان
منیر به یک جزیره دورافتاده سفر میکند تا به یک اقدام شدید فکر کند. او توسط یک تمثیل رمزآلود که از مادرش به او رسیده، آزار میبیند. در سکوت پناهگاه جزیرهای خود، او با والسکا مرموز و پسر وفادار و خشنش، کارل، روبرو میشود. اگرچه کلمات کمی رد و بدل میشود، اعمال ساده مهربانی شروع به غلبه بر بیاعتمادی متقابل آنها میکند. بار سنگین منیر به تدریج سبک میشود و اشتیاق او به زندگی دوباره شعلهور میشود.
پیشنمایش موجود نیست.