جنگ جهانی سوم
شکیب یک کارگر روزمزد بی خانمان است که هرگز نتوانسته بر فقدان همسر و پسرش در زلزله سالها پیش غلبه کند. در چند سال گذشته، او رابطهای با زنی ناشنوا و گنگ به نام لادن برقرار کرده است. محل ساخت و سازی که او امروز در آن کار میکند، به صحنهای از فیلمی درباره جنایات هیتلر در جنگ جهانی دوم تبدیل میشود. با وجود تمام موانع، او یک نقش در فیلم، یک خانه و فرصتی برای تبدیل شدن به یک فرد مهم به دست میآورد. وقتی لادن از این موضوع مطلع میشود، به محل کارش میآید و از او کمک میخواهد. نقشه شکیب برای پنهان کردن او به طرز غمانگیزی اشتباه میشود و تهدیدی برای خراب کردن وضعیت تازه به دست آمدهاش و فرصتی که به نظر میرسید یک عمر باشد، ایجاد میکند.