پرندگان در حال پرواز به شرق
کلمبو در یک پارکینگ ۲۴ ساعته کار میکند و برای افزایش درآمد ناچیزش، ماریجوانا میفروشد. ماریو یک وکیل و علاقهمند به پرندهنگری است، اما متأسفانه به دلیل یک تصادف گذشته، نمیتواند رانندگی کند. ماریو پیشنهاد میدهد که به کلمبو پول بدهد تا او را از والنسیا به دریاچهای در کستابرا (اسپانیا) ببرد، جایی که میخواهد برخی از لکلکها را ببیند. وقتی به دریاچه میرسند، وکیل به او میگوید که پرندگان مسیر مهاجرتی خود را تغییر دادهاند و اکنون به دلتا دانوب در کنستانزا (رومانی) میروند. ماریو باید به آنجا برسد و کلمبو به پول نیاز دارد. هیچکدام از آنها از داستان یکدیگر آگاه نیستند، اما در آن لحظه، یک سفر جدید و قطعی برای هر دوی آنها آغاز میشود.