جاده ناامیدی
پس از ۱۱ سال حبس در زندان ایالتی می سی سی پی، راسل گینز تلاش میکند تا گناهان گذشته خود را پشت سر بگذارد در حالی که به خانه نزد پدر بیاحساس خود، میچل باز میگردد. یک شب سرنوشتساز او با میبن، مادر جوانی که جز یک اسلحه دزدیده شده و یک معاون پلیس به قتل رسیده به نامش چیز دیگری ندارد، ملاقات میکند. راسل و میبن، ناامید و در حال فرار، باید برای فرار از شرایط خود به یکدیگر اعتماد کنند، قبل از اینکه حقایق گذشته جداییناپذیر خشونتبارشان، آنها را تهدید به نابودی کند.