کوههای کارولینای شمالی در پایان دهه ۱۹۲۰ – جورج و سرنا پمبرتون، تازه عروس و دامادهای عاشق، شروع به ساخت یک امپراتوری چوب میکنند. سرنا به زودی ثابت میکند که برابر با هر مردی است: نظارت بر چوببرها، شکار مارهای زنگی و حتی نجات جان یک مرد در بیابان. با قدرت و نفوذی که اکنون در دست دارند، پمبرتونها از اجازه دادن به هیچکس برای ایستادن در برابر عشق و آرزوهای بزرگ خود امتناع میکنند. اما زمانی که سرنا گذشته پنهان جورج را کشف میکند و با سرنوشت غیرقابل تغییر خود روبرو میشود، ازدواج پرشور پمبرتونها شروع به فروپاشی میکند و به سمت یک حسابرسی دراماتیک پیش میرود.