مدیر دبیرستان نیو ارا در پانچگانی یک یتیم به نام راجو را پیدا می‌کند که والدینش را به خاطر طاعون از دست داده است، او را به خانه می‌برد و در مدرسه ثبت‌نام می‌کند. راجو متوجه می‌شود که در حالی که هر دانش‌آموزی والدین و بازدیدکنندگانی دارد، او هیچ‌کس را ندارد که به او تعلق داشته باشد. او ناراحت می‌شود و مدیر به او اطمینان می‌دهد که یک خویشاوند در چچا نهرو (جواهر لال نهرو، نخست‌وزیر هند) دارد. راجو به او ایمان می‌آورد و وقتی از معلمش، اوم، می‌فهمد که نهرو قرار است در چوپاتی، بمبئی سخنرانی کند، به طور مخفیانه در صندوق عقب یک ماشین می‌رود. با رسیدن به آنجا با واقعیت‌های سختی روبرو می‌شود، پولش تقریباً دزدیده می‌شود و با یک مرد دیوانه و بدبین دوست می‌شود که به او می‌گوید نهرو اکنون یک سیاستمدار سخنران است و نمی‌تواند صدای شهروندان عادی را بشنود.