آزاد شده
دنی که به عنوان یک برده بزرگ شده، به مبارزه برای بقا عادت کرده است. در واقع، «آقا» او، بارت، او را به عنوان یک حیوان خانگی میبیند و حتی او را با قلادهای به زنجیر میکشد تا در باشگاههای مبارزه پول درآورند، جایی که دنی رقیب اصلی است. وقتی گروه بارت در یک تصادف خودرو گرفتار میشود، دنی فرار میکند و با یک کوککننده پیانو نابینا و مهربان آشنا میشود که او را به خانه میبرد و با موسیقی قلب مبارز را که سالها پنهان شده، آزاد میکند.