نیلکانت پاندی و شامبو نات، فرزندان خود، باگوانتیپرساد و پارواتی را به ازدواج میرسانند. در حالی که شامبو به بمبئی نقل مکان میکند، نیلکانت در همان محل زندگی میکند. سالها بعد، هر دو فرزند بزرگ شدهاند و نیلکانت از ناتها دعوت میکند تا مراسم ازدواج را نهایی کنند. به زودی، پاندیها با تحقیر و تمسخر پارواتی، که اکنون خود را پاملا مینامد، مواجه میشوند و شامبو که میخواهد دخترش با فردی مرفه و باکلاس ازدواج کند، در حالی که پارواتی عاشق خوانندهای به نام راکی است. باگوانتی مصمم است تا خواستههای والدینش را برآورده کند و تصمیم میگیرد با پارواتی ازدواج کند و به بمبئی نقل مکان کند تا او را دوباره به دست آورد - با نتایجی که زندگیاش را برای همیشه تغییر خواهد داد.