فیلم آجانبی
رُهیت کمار سکسنا، جوانی از طبقه متوسط و جذاب، عاشق رشمِی، دختر ثروتمند و زیبا میشود و هر دو تصمیم به ازدواج میگیرند. پدر رشمِی، دیوان سرداریلال، به شدت با این ازدواج مخالف است، اما وقتی رشمِی از ازدواج با کسی دیگر امتناع میکند، تسلیم میشود. در نتیجه، رُهیت و رشمِی ازدواج میکنند. به زودی پس از ازدواج، رشمِی باردار میشود که خبر خوشایندی است. سپس رشمِی در یک مسابقه زیبایی شرکت میکند و برنده میشود و عنوان میس هند را به دست میآورد و پیشنهاد سفر به خارج دریافت میکند. رشمِی تصمیم میگیرد که دیگر نمیخواهد بچهدار شود، اما رُهیت با این تصمیم مخالف است. آنها با هم دعوا میکنند و جدا میشوند و رشمِی به خانه پدرش برمیگردد. به زودی، سرداریلال یک اطلاعیه قانونی به رُهیت ارسال میکند و خواستار طلاق میشود. رُهیت که ویران شده است، به دنبال کار میگردد و به عنوان رئیس ایستگاه در یک ایستگاه کوهستانی دورافتاده مشغول به کار میشود. او با رشمِی و پدرش ملاقات میکند و به خاطر فقرش تحقیر میشود.
پیشنمایش موجود نیست.