فیلم خدای زیبایی ها
گوپال قصد دارد تمام منطقه تحت سلطه راجا صاحب را به هر قیمتی تصاحب کند. او وقتی که راجا یک وکالتنامه به نام او امضا میکند، به خواستهاش میرسد و سپس به طور تصادفی یک زن جوان به نام سیلکی را میکشد. گوپال راجا را متقاعد میکند که از پلیس فرار کند و پنهان شود. دختر راجا، سونیتا، در خارج از کشور است و وقتی به خانه برمیگردد، با یک جوان به نام Jai دوست میشود که به او اطمینان میدهد که برای کمک به او و بازگرداندن راجا آمده است. آنچه سونیتا نمیداند این است که Jai با افرادی که به گوپال در سرنگونی راجا کمک کردهاند، رابطه دوستانه دارد.
پیشنمایش موجود نیست.