فیلم یک کنواری یک کنوارا
دیپک ثروتمند به کمک دختری روستایی به نام تارا میآید، او را به طور مخفیانه ازدواج میکند و با وعدهای برای بازگشت او را ترک میکند. وقتی تارا متوجه میشود که باردار است و دیپک او را رها کرده، دچار سکته میشود و به همین دلیل صدایش را از دست میدهد. سپس او پسری به دنیا میآورد و روستا را ترک کرده و به بمبئی میرود تا دیپک را پیدا کند. وقتی به آنجا میرسد، با دیپک روبرو میشود که هیچ تمایلی به ارتباط با او ندارد و مقداری پول به او میدهد تا از خود و کودک مراقبت کند. او کودک را در یک تاکسی رها میکند و کودک به خواهر دیپک، نیلا، میرسد. ببینید چگونه هرج و مرج خندهداری به وجود میآید زیرا کودک به هر طریقی که دیپک سعی میکند او را دور کند، دوباره به او میرسد.
پیشنمایش موجود نیست.