فیلم راز
کومار، با اینکه از اصل هندی است، در آفریقا زندگی میکند. او خوابهای مکرری از یک ایستگاه راهآهن در هند به نام "ویران نگر" میبیند. او تصمیم میگیرد که به دنبال آن برود و به همراه دوستش، راکی، به هند سفر میکند. آنها موفق میشوند ایستگاه راهآهن ویران نگر را پیدا کنند که دقیقاً همانطور که کومار خواب دیده بود، است. وقتی برای پیدا کردن وسیلهای برای رفتن میروند، محلیها از آنها دوری میکنند و طوری رفتار میکنند که انگار روحی را دیدهاند. آنها محل اقامت موقتی پیدا میکنند و به دنبال کشف راز خوابهای کومار میروند. سپس یک زن جوان به نام ساپنا با کومار ملاقات میکند و به او میگوید که منتظر بازگشت او بوده و حالا میتوانند دوباره با هم باشند. اما کومار هرگز به این مکان نیامده و بیشتر گیج میشود. سپس یک روستایی دیگر به نام بانسی به آنها میگوید که خودش کومار را دیده که در جنگل نزدیک کشته و دفن شده است. حالا کومار و راکی باید بفهمند که چه کسی کشته شده و چرا روستاییها باور دارند که کومار از قبر بازگشته است.