موریجیانا
ویکتوریا، که به محبوبیت خواهر بیاحساسش حسادت میکند، چای کلارا را با مادهای کشنده و کند اثر مسموم میکند. با ضعیف شدن تدریجی کلارا، ویکتوریا با احساس گناه، باجخواهی و نیاز آزاردهنده به کشتن دیگران برای جلوگیری از افشا شدن، موفقیتش را در خطر میبیند.