زن دیگری
ماریون زنی است که یاد گرفته خود را از احساساتش محافظت کند. او آپارتمانی اجاره میکند تا بدون مزاحمت روی کتاب جدیدش کار کند، اما به دلیل یک ناهنجاری صوتی میتواند تمام صحبتهایی که در آپارتمان کناری که یک روانپزشک در آن مشغول به کار است، بشنود. وقتی او میشنود که یک زن جوان میگوید که تحمل زندگیاش برایش سختتر میشود، ماریون شروع به تأمل در زندگی خود میکند. پس از یک سری از رویدادها، او متوجه میشود که چگونه نگرش بیاحساسش نسبت به افراد اطرافش بر آنها و خودش تأثیر گذاشته است.