زمان بد
الکس لیندن یک روانپزشک است که در وین زندگی میکند و از طریق یک دوست مشترک با میلنای فلهرتی آشنا میشود. با اینکه الکس از میلنای جوانتر است، به روحیه شاد و بیخیال او جذب میشود. با وجود اینکه میلنای متاهل است، دوستی آنها به سرعت به یک رابطه عاشقانه عمیق و پرشور تبدیل میشود که تهدیدی برای هر دوی آنهاست. وقتی میلنای به دلیل مصرف بیش از حد دارو به بیمارستان میرود، الکس توسط بازپرس نتوسیل بازداشت میشود.