فیلم سرگذشت رتان
حوالدار رتان یک تازهکار در ایستگاه پلیس محلی است و در اولین روز کارش به گشتزنی در خیابان Manoranjan، یک منطقه معروف به فاحشگی، منصوب میشود. او با یک زن جوان و زیبا به نام نیشا صحبت میکند و به او میگوید که احتمالاً تخلفی از قانون سرکوب قاچاق غیر اخلاقی در این خیابان در حال وقوع است. او شاهد چندین زن است که از مردان درخواست میکنند و تصمیم میگیرد که کامیون پلیس را صدا کند و آنها را دستگیر کند. اما یکی از مردانی که به فاحشهها مراجعه میکند، هیچ کس جز افسر ارشد رتان نیست که بلافاصله او را احضار کرده و به اتهام فساد از خدمت برکنار میکند. نیشا به رتان بیخانمان و بیکار ترحم میکند و از او میخواهد که با او زندگی کند. او نمیخواهد نیشا بدنش را بفروشد، بنابراین تصمیم میگیرد شبها کار کند و در طول روز به عنوان یک نواب ثروتمند ظاهر شود و با او وقت بگذراند.