فیلم دل دیا درد لیا
یک مالک مهربان و بیوه به نام تاکور، با سبک زندگی ثروتمندانهای همراه با پسرش، رامش؛ دخترش، روپا؛ و یک فرزند خوانده به نام شانکار زندگی میکند. رامش از شانکار متنفر است و اغلب او را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. سالها میگذرد، تاکور فوت کرده و هر سه فرزند بزرگ شدهاند. در حالی که رامش به دیدن یک کورتسان بسیار جذاب به نام تارا میرود، مشروبات الکلی مینوشد و به آزار و کتک زدن بیرحمانه شانکار ادامه میدهد، شانکار در سکوت این را تحمل میکند زیرا او و روپا عاشق یکدیگر هستند. وقتی رامش متوجه میشود که روپا میخواهد با شانکار ازدواج کند، او را به شدت کتک میزند و از صخرهای به پایین پرتاب میکند. سپس ازدواج روپا را با مرد ثروتمند دیگری به نام ساتیش ترتیب میدهد، در حالی که به رابطهاش با تارا ادامه میدهد و حتی تمام املاک و خانهاش را به نام او میزند.
پیشنمایش موجود نیست.