چشمه باکره
مسیحیان متعصب، توره و مارتا، دختر تنها و باکرهشان، کارین، و دختر خواندهشان، اینگری بیتوبه، را برای تحویل شمع به کلیسای دور ارسال میکنند. در راه، دختران با گروهی از چوپانان وحشی مواجه میشوند که به طرز وحشیانهای کارین را مورد تجاوز و قتل قرار میدهند در حالی که اینگری در مخفیگاه خود پنهان میماند. زمانی که قاتلان بهطور ناخواسته به خانه توره و مارتا پناه میبرند، توره نقشهای برای انتقام مناسب میکشد.