پول از خانه
هرمان بدهیهای زیادی از قمار دارد. برای پرداخت آنها، به مافیا قول میدهد که یک اسب را طوری تنظیم کند که ندوید. او قصد دارد که پسرعمویش، ویرجیل، که یک دامپزشک کارآموز است و عاشق حیوانات است، را فریب دهد تا به او کمک کند. البته، او به ویرجیل نمیگوید که واقعاً چه میخواهد بکند. هویتهای اشتباهی فرض میشوند و در این میان، ویرجیل با یک دامپزشک زن آشنا میشود و هرمان به صاحب اسب علاقهمند میشود.